میدونستم روز اخریه عشقمو میبینم...بغلش کردم :) ماچش کردم... یه حس عجیب بود از همیشه برام جذاب تر بود
چرا بوی تنت از یادم نمیره💔
میخواستم کات کنم
چون بهم گفت قصدش ازدواج نیس درحالی که اولش منو با وعده ی ازدواج وابسته کرد :) شاید اگر هیچ وقت اسم ازدواج رو نمیاورد من اینقدر با اطمینان بهش تکیه نمیدادم
حتی تو خونمون جرأت ندارم گریه کنم خالی شم سریع مامانم میدوعه میاد سوال پیچم میکنه دارم خفه میشم از بغض