2777
2789

یه بارم موقع که تازه زایمان کرده بودم روز سوم زاجیم بود یکی رو دیدم خیلی قد بلندو هیکل، حالت رکوع وایستاده بود دخترمو نگاه میکرد از ترس زبونم بند اومده بود مغزم کار نمیکرد تنها کاری که کردم چشامو چن لحظه بستم دعا میکردم وقتی باز میکنم اون موجود نباشه  بسم الله هم به فمرم نرسید بگم وقتی چشمو باز کردم رفته بود 

یه بارم موقع که تازه زایمان کرده بودم روز سوم زاجیم بود یکی رو دیدم خیلی قد بلندو هیکل، حالت رکوع وا ...

چقدر ترسناک حالت خوب بود بی حال یا مریض احوال نبودی یا تب نداشتی ک توهم باشه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چقدر ترسناک حالت خوب بود بی حال یا مریض احوال نبودی یا تب نداشتی ک توهم باشه

نه توهم نبود اون خونه جن داشت مامانم روز پنجم زاجیم یه خانمه رو دیده بود تو خونه بسمالله که گفته بود پرواز کرده بود رفته بود تو اشپزخونه  مامانم میگفت انگار شنل پوشیده بود

چقدر ترسناک مخصوصا اونی ک خودت دیدی ترسیدم واقعا

 ترسناک ترم تجربه کردم من هر وقت نماز میخوندم توی اون خونه از گوشه چشم یه سایه های سیاهی میدیدم که رد میشن هر چی میگفتم کسی جدی نمیگرفت  تا اینکه شوهرمم خودش یه شب بلند شد کل خونه رو گشت دنبال یه چیزی بود گفتم چی میخوایی گفتش الان یه سایه شبیه گربه دیدم از کنارم رد شد  هیچی نبود کلا همه درو پنجره هامون بسته بود هیچ گربه ای هم پیدا نکردیم

یه بارم تو رختخواب دراز کشیده بودم تنها هیچکی خونه نبود یهو یکی پتومو داد بالا اومد زیر پتو من از ترس میگفتم یا حسین یاحسین بسم االله بعد هم. ونطور که اومده بودپتو رو بالا داد رفت بیرون  همه این اتفاقا توهمون خونه جن داره بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز