دخترای عقدی تو مدت عقد خصلت بد همسرت چی بوده

ما حدود دوسالو نیم دوست بودیم،سال اول همه چی عاااالی بود اصلا کوچیکترین مشکلی نبود

بعدش کم کم اختلافاشروع شد،خانواده ش چندان ارتباطی باهام نداشتن بااینکه درجریان رابطه مون بودن،خودش هم مثلا یه بار میگفت میرم سربازی فرداش میگفت نه سربازی مو میخرم پس فردا میگفت میخوام برم فلان شرکت کار کنم بعد میگفت نه من اصلا بچه نمیخوام یه تایمی جداشدیم گفتیم فکرکنیم درمورد رابطه مون،دوتامون خیلی دلتنگ شدیم برگشتیم به هم یادمه اون روز کلی گریه کرد گفت چرا رفتی هیچوقت تنهام نزار و....

بعدش عقد کردیم،بعد از عقد کم کم گفت وای من از پس زندگی متاهلی بر نمیام تو اصرار کردی من اصلا ادمش نیستم هی گفتم بابا چیکارکردم مگه کجا سخت گرفتم بهت مگه!بعد گفت من نمیتونم عروسی بگیرم نمیتونم خونه اجاره کنم گفتم صبر میکنم میگفت نمیشه که تاکی صبرکنی...افسرده شده بود نه سرکار میرفت نه بیرون میرفت نه هیچی،چندماه اصلا نمیومد همو ببینیم هرچی میگفتم بریم بیرون یه قدم بزنیم میگفت پول ندارم بعد با دوستاش بیرون میرفت پول داشت!

دیگه اخرا میگفت من اصلا پشیمون شدم،نمیخوام،جداشیم،هزاااار بار گفت

کلافه شدم گفتم‌باشه جدا شیم

اواخر چت دختر هم‌میدیدم تو گوشیش