قبلش هم سقط داشتم و کلی خونریزی و درد و زجر آخر هم بقایا اونم خیلی زیاد موند چون دکتر بهم گفت خطر داره هی من و میفرستادن سونو و این وسط شوهرم داد و بیداد که چخبره چقد پول خرج میکنی!در حالی که من هم بچم و از دست داده بودم هم درد جسمی میکشیدم
بعد هرچقد دارو گرم میخوردم یه تیکه هایی می افتاد اما نه کامل و یه ماما بهم قرص داد ۴ تا دونه شد ۱۰ میلیون!!من یه صبح تا شب باز درد کشیدم و آخر نیافتاد چون ماما بود بهم گفت بیا خودم برات درستش میکنم من فک کردم نهایت می خواد فشار بده یا معاینه کنه چمشتون روز بد نبینه
مامائه چون از آشناهای شوهرم بود گفت بخواب دیدم کوله پشتی و باز کرد پر از وسیله و یه چیزایی مثل سیخ!!گفتم مگه اینا سیخ کباب نیستن!؟فهمید ترسیدم گفت تو کار نداشته باش نگاه نکن رحمم و با یه چیزی فک کنم ساکشن بود باز کرد و با سیخ میزد داخل رحمم اینقد جیغ زدم اینقد جیغ زدم که داشتم از حال میرفتم یه تیکه بزرگ دراورد گفت هنوز هست من دیگه جون نداشتم تمام مدت هم شوهرم موند تپ ماشین و با اصرار هم حاضر نشد بیاد کنارم باشه
بعد که سوار ماشین شدم اینقد گریه کردم حتی از درد نمیتونستم بشینم رو صندلی شوهرم عین خیالش نبود همونجور غر میزد که خسته شدم کی خوب میشی!!انگار من کار غلط کرده باشم!الان چند روز میگذره من هنوز خیلی درد دارم نمیتونم کارای روزانمو انجام بدم ولی براش مهم نیست همش داد و بیداد داریم که میگه من خسته شدم و ولت میکنم و این حرفا شما بودین چیکار میکردین؟؟
یه بچه هم دارم که از دیروز سرما خوده با درد پامیشم دارو بهش میدم و به زور سوپ پختم بعد خودش آماده شد رفت با دوستاش بیرون کلی هم به پسرم میگفت مامان خوشگل برات بیارم و این مزخرفات
مامائه چون از آشناهای شوهرم بود گفت بخواب دیدم کوله پشتی و باز کرد پر از وسیله و یه چیزایی مثل سیخ!! ...
لطفا یه سر برید دکتر زنان حتما ممکنه زخم یا مشکلی پیش اومده باشه آخه لعنت به این مردا جلوگیری رو بی اهمیت میگیرن و بعضی زنا باید برن زیر سیخ و قرص سقط و افسردگی