خیلیا رو دیدم خیلی عجیب یهو زندگیشون عوض شد مثلا دوستم حالش بد شد رفت بیمارستان دکتر ازش خوشش اومد و خاستگاری کردن ازشون
شانس دارن مردم
من خیییلی یهویی از فاز درس وارد ازدواج شدم
تمام فکرو ذکرم گرفتن لیسانس بود
که اومدن خواستگاری و همه چی خود به خود پیش رف
تو کمتر از یه سالم تو خونه خودم بودم
زندگی دوستت مثل فیلم ترکی هاس😂😂
بعد من رفتم بیمارستان بیمار روان و آورده بودن نمیدونم چرا اونجا بود
اما خب این عاشق من شد ول کن نبود تا جمعش کردن
دلم یه ازدواج یهویی میخواد
من
یکی دو روز مونده به محرم اومدن بابام گفت تا آخر ماه صفر صبر کنن تا مراسم خانواده شوهرم نپذیرفتن قبل عاشورا بله برون بود ۱۴ محرم عقدم یه سالم نشده عروسی گرفتن رفتیم سر خونه زندگیمون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
