چرا پسرداییم کاری کرد هم زندگی خودش هم من خراب بشه❓

یه چیزی بپرسم؟

پس چرا رفت با یه زنی ازدواج کرد که خیلیییی شبیه من؟

هم صورت هم قد و هیکل

به زنش حسودیم میشه 

به اینکه صاحب کسی شد که اول عاشق من بود 

زنش اونو از من گرفت و من شدم بدبخت ترین آدم دنیا 

هیچکس نمیدونه چقدر حالم بده 😭

نمیدونم شاید 

کاش مرگ و زندگی دست خودمون بود

خیلی وقت پیش میمردم راحت میشدم 

اگه بود خیلی جاها اینقدر حس بی پناهی نداشتم 

اگه بود نمیذاشت کسی از گل نازکتر بهم بگه 

همون‌طور که برای زن و بچه اش کم نذاشت همه ی این سال ها 

کاش من بمیرم 

کاش من بمیرم 

خستم 😭

یه موقع ها احمق بودم فکر میکردم میتونم ازدواج کنم میتونم خوشبخت بشم ولی مثل روز برام روشن هیچ وقت این اتفاق نمیفته 

فقط یه دوست داشتن تو این دنیا برام بود اونم از طرف اون 

هیچ مرد دیگه ای به درد من نمیخوره

این قضیه جدید نیست واسه چند سال پیش ولی گاهی یادش میفتم و خیلی حالم بد میشه 

این سال ها منفعل نبودم سعی کردم ازدواج کنم نشد 

الان تنهایی و فکر و خیال گذشته داره داغونم می‌کنه 

وسواس و نشخوارفکری هم گرفتم 

از نظر جسمی هم خیلی ضعیف شدم زود سردم میشه 

در طول روز همش خواب آلودم تمرکز ندارم زیاد 

به مرگ خودم راضیم 

از این دنیا و آدم ها خستم 

اصلا چرا باید زندگی کنم؟ برای چی برای کی؟

سی 

شیش هفت ماه پیش بود با چند نفر بحثم شد 

هیچ تقصیری نداشتم اون بی شرف ها خودشون شروع کردن

یه نجس کثافت بین شون یه حرف خیلی بد بهم زد 

از اون زمان نمیدونی چقدر حالم بدتر شد 

قلبم درد گرفت رفتم دکتر قرص خوردم 

اگه باهام ازدواج میکرد زندگی من به اینجاها نمی‌رسید 

که با یه مشت زن هار کثافت دعوام بشه سر هیچ و پوچ

یا اگر هم میشد می اومد وسط ازم حمایت می‌کرد میزد تو دهنشون 

منم تجربه دارم  هیچی پودرش نکرد 

فقط یه سری تجربه ناخوشایند دیگه به جا گذاشت 

تو نمیتونی درک کنی یه زن نیاز داره یه مرد تکیه گاهش باشه

منظور من حامی برای پول نیست حامی عاطفی 

من نه فمنیستم نه ضد مرد نه معتقد به توسری خور بودن زن ها

ولی نظر شخصیم برای زندگی خودم اینکه آدم تا دلش گرم نباشه نمیتونه خوب زندگی کنه

من دلم گرم نیست قلبم شکسته داغون شدم 

الان شدم یه آدم تنها دلشکسته که حتی از بودن تو این جهان حس ناامنی داره

خیلی صبر کردم 

کاش مثل تو انیمیشن ها میشد با چوب جادویی از این دنیا محو شد 

اگه منو می‌کشت همون موقع ها کمتر ازش ناراحت میشدم تو دنیای بعد مرگ