گفتم عشق وجود نداره...
تو فقط لبخند زدی و گفتی هست.
نمیدونم چی شد، فقط یهو دیدم دارم باور میکنم...
باورِ تو، باورِ عشق...
اما بعد، سکوت موند و رفتنِ بیصدا.
نه خداحافظی، نه ردّی، نه نشونهای...
فقط من موندم و یه حس مبهم،
که نمیدونم اسمش عشق بود، یا اشتباه.
💔