خودش ۳٠ سالشه، کارگره و دیپلم، خدا شاهده پول کتابامم بابام داده
خواهش میکنم بدون دلسوزی جواب بدید.
شوهرم این حرف رو بخاطر این زد که:
متولد ۸٠ هستم، ۱۸ اسفند وارد ۲۴ سالگی میشم.
حقوق خوندم و لیسانسم رو ۲ ساله گرفتم
امروز ۳ مین سالی بود که 🔴ازمون وکالت دادم و قبول نشدم🔴 نه بخاطر اینکه گیج بودم، بلکه اصلا نمیخوندم، می گفتم هنوز ۱ سال وقت هست یهو به خودم میومدم میدیدم وقت تموم شده.
کل خانواده، دوستان، شوهرم، کارفرهامام و... همشون میدونن.
قول شرف به خودم دادم از همین امروز شروغ کنم و بخونم که سال اینده قبول بشم، ولی تا روز اومدن حواب ها و خود اون روز قراره هی بهم بگن چی شد، چطور دادی، چرا قبول نشدی و...
بنظرتون شروع کنم؟
و چطور جوابشون رو بدم؟