دوست صمیمیم ک خیلی دوسش دارم دوبار از من برا پسر عموش خاستگاری کرد موقعیت خوبیم داره
دفعه اول گفتم فکرامو میکنم دیگه رفت هیچ خبری ازش نشد منم پیگیرش نشدم دوباره بعد یکسال برا همون خاستگاری کرد بریم بیرون همو ببینید راستش من یکم مشکل دارم گفتم فعلا نمیتونم برم بیرون مریضمو و خونمون شلوغ خودش گف خب صحبتاتونو بکنید بعد برید بیرون اگه باهم ساختین
منم دیدم چون اصرار داره موقعیتو و قیافشم خوبه گفتم ی بار شانسمو امتحان کنم گفتم باش شمارمو داد ب طرف ولی هیچ خبری ازش نشد بدم اومد ازین حرکت خوب مگه مسخرشم هرسال میاد همونو پیشنهاد میده
بعد من هرکی میاد طرفم ده سال همین اتفاق برام میفته با اینکه من از اون اقایون خیلی بهترم و اینا ولی چرا این رفتار میشه نمیدونم
بالای ده مورد این اتفاق افتاده ک اصن ن برخوردی ن حرفی دیگه خبری از یارو نشده با اینکه خیلی از پسراشون بهتر بودم