دو هفته س بخاطر دخالت خونوادش ک بهم بی احترامی کردن منم جوابشونو دادم باهاش سرد برخورد کردم
از اول ازدواج تا میاد خونه یه سره تو گوشیشه بعدشم میره میخابه خسته شدم ازش
ادمیه که تا حرفشو با من ب گوش همسایه ها نرسونه اروم نمیگیره
امشب بهش گفتم کی بود بهت زنگ زد دوستش بود یهو عربده کشید ب توچه مگ نگفتم کارای بیرون ب تو ربطی نداره ک فقط صداشو به رخ همسایه ها بکشه منم یه لحظه از کوره در رفتم ب شوخی یه سیلی ک فقط نوک انگشتام ب لبش بدخورد کرد پاشد یه لگد محکم ب کمرم زد و یدونه هم تو سرم
دلم داره میترکه از این همه بی توجهی
جایی ام ندارم برم