بچها خواهرشوهرم بارداره بعد شوهرمم کارش خیلی شلوغه ولی یک روز درمیون میره بهش سر میزنه
بعد یک مدت بود نرفاه بود امروز ک رفته پیشش میگفت خواهرم گفت چرا بهم سر نمیزنی کمتر میای و سایه ات سنگین شده اینا
شوهرمم بهش گفته بود اره چون تو بارداری نیاز داری راحت باشی من سعی میکنم نیام ک مزاحمت نباشم
شوهرم همه رو درک میکنه شخصیت محبوب همه است توی خانواده سرکار بین رفیقا
ولی نمیدونم چرا برای من اینجوری نیست گاهی حسودیم میشه به رابطه خواهرشوهر و شوهرم
کاش منم یک داداش داشتم هوامو داشت