من زندگیم از اون بهتر بوده جایی که شاید زندگی مجردیم آرزوی اون بود وقتی مجرد بود
اون ازدواج خوب کرد با مرد خوب و خانواده بافرهنگ ازدواج من اصلا بد نیست شوهرم درحد اون ولی خونواده شوهر من بی فرهنگ و بی احساسن
مامانم اینارو مقایسه میکنه
بعدشم که پولدارتر بود و لباس انچنانی و تفریح و مثلا چندین بار آزمونا شرکت کرد کلی خرج کرد تا دراومد من پارسا خاستم معلمی شرکت کنم پول جزوش نداشتم
الیته واقعا خودم بی اهمیت بودم چون مث خواهرم بود بیشتر مامانم تحریکم کرد حالا رومخم