با این خواهرم از بقیه بیشتر صمیمی بودم
انقدر صمیمی بودیم که از همه چی هم خبر داشتیم
فکر نکنم دیگه هیچوقت مثل اونموقع ها بشه
حتی اگه بعدا با هم حرف بزنیم هم مثل اونموقع ها نمیشه
البته نه من میخوام که بشه نه اون
دعوای بدی کردیم و همه حرمتا بینمون شکسته شد
ذات واقعیشو رو کرد
ازش متنفرم
عین خیالمم نیست ها
ولی گاهی دلم برای اونموقع تنگ میشه
حس تنهایی میکنم
با این که خانوادمون شلوغه و کلی دوست دارم
چقدر زود و عجیب همه چی عوض میشه
اصلا فکر نمیکردم واقعا