متوجه نشدم من که نمیرم به خواستگارم بگم که من خیلی مشتاقم باهات ازدواح کنم اصلا هم به دلم نمیشینن منتهی رفتار خوب دارم باهاشون
ببین راستش مادرم خیلی منو اذیت میکنه خیلیااا در حدی که به جنون میرسم بخدا دختر بی هدفی ام نیستم تعریف از خود نباشه همه کار از دستم برمیاد
ولی خوب ازدواجی ام شدیدددد خب نیاز عاطفی و .. هم هست
من که نمیگم میری به پسر اونطوری میگی
ولی وقتی توی دلت حس کنی که این تویی که باید برای شوهر ضجه بزنی به قول خودت، این کم شدن اعتماد به نفس چه بخوای چه نخوای توی رفتارت مشخص میشه
پسرایی که سنتی میان جلو هم که دیدی... ننه‌هاشون اندازه کره زمین باد انداختن تو وجود اینا.خودشونو از موضع بالا میبینن معمولا.
شما باید رو خودت کار کنی که رفتارت جلوشون جوری باشه که این حس بهشون دست نده هوا برشون نداره
بخدا من دختر خوبی ام منتهی بچه اولم هستم رفتار ناشیانه و نا آگاهانه پدر مادرم یه کاری کردن که من عزت نفس خیلی پائینی داشته باشم خیلی رو خودم کار کردم کتاب پادکست اما با یک جمله وحشتناک باز من حالم دگرگون میشه
چون پاکی ..ولی خب چون اکثرا دوست پ س ر و روابط آزاد دارن منظورتو درک نمیکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
