من ۲ سال تو عقد بودم من باز با عقد خیلی حال میکردم
من میرفتم دانشگاه میومدم
مامانم کارای اونه رو میکرد وقتی میومدم خونه چند تا ادم بودن باهاشون حرف بزنم هفته ای یکبار شوهرم میومد بعد چون همو دیر میدیدیم برای هم عادی نشده بودیم
الان خونه خودم هم کار ها هست هم شوهرم نیست همش تنهام برای هم عادی هم شدیم