رفیقم گفت میخای زینب کنارت باشم یانه گفتم نه
بخدا نمیدونم اخلاقم چرا همچین شذه همه باعث میشم ازم دور شن ... اخلاقم گوه شده :) خیلی کنارم بود مثل یه برادر من ریذم بهش .... و رفت گفت زینب فقط تو بدبختی نداری همه دارن گفتم نمیخام از روی ترحم کنارم باشی .. گفت فکرت خرابع .... من همچین ادمی نبودم خانما افسردم وسواس فکری دارم همرو از خوذم دور میکنم الانم بهش گفتم برو خیلی هواموداشت مثل یع برادرکنارم. بود ولی یه افکاری میاد تو ذهنم ... و باعث میشع به طرف یگم و دلسرد بشه حالم بذه........فک میکنم هر کی پیشمه از روی ترحمه .. و زود به ادما دل میبندم