من عاشق نشدم دوستی هم تجربه نکردم
ولی چشم انتظار یه نفر موندم..که مغرور بود..
و میگفت منتظرم بمون تا کارهامو ردیف کنم..
که حتی بعد ازدواج و بچه دار شدنم زنگید
که خیر سرش بیاد خواستگاری..احمق..
من دست و دلم لرزید
ولی بخاطر وفاداری به همسرم و اینکه به زور فراموش کرده بودم بهش گفتم اشتباه گرفتین..
سریع سیم کارتمو سوزوندم..یه سیم کارت دیگه گرفتم..
هروقت تو زندگی مشکلی داشتم حسرت میخوردم کاش با اون ازدواج میکردم.. ولی یه تلنگر بخودم میزنم
چه ویژگی داشت جز غرور و ازخود راضی..
شوهرم چه ویژگی هایی داره..چقدر شنوای حرفام..
خیالم راحت میشد که این ازدواج الکی واقعا بهترین بوده که اتفاق افتاده..
با خودم خودگویی های مثبت در مورد شوهرم میگفتم
که وقتی میومد خونه دلم براش غش میرفت..
الانم خیلی بهم وابسته ایم..خیلی..با اینکه هر روز ازش حرصم میگیره 😅
فقط دعا میکنم خدایا ما رو بهم وفادار نگهدار تا اون دنیا..