خوشبختی پیشکش فقط بدبخت نشن
یکی از فامیلامون وقتب با یه خانم سطح بالا ازدواج کرد خانمه کم کم از شوهرش متنفر شد با اینکه دوتا بچه داره
چندسال قهر خونه باباش بود ولی شوهرش خیلی دوسش داشت خدابیامرز میگفت حتی تصور طلاقش رو هم نمیتونم تصور کنم
اینم به هر دری زد که برگرده برنگشت آخرش هم داداشای خانمه باهاش دعوا کردن و در دعوا شوهرش کشته شد
بعد خانمه خودشو اعدام کرد
داداش خانمه هم دو ماه دیگه اعدامش هست