تو پارک نشسته بودم یه پسر بچه ۱۰ ۱۱ با یه ۵ ۶ ساله اومد کنارم گل بخر اصرار اصرار من گفتم نمیخوام پسر بزرگه میگفت منم خریدم یکی همون ۱۰۰ حساب کرد.بعد کارا خوان نداشت شماره کارت داد من داشتممیزدم براش یهو از گوشه جشم دیدم پسر کوچیکه دست زده به کیفم پول کیفم برداره داداش بزرگه مثلا حواسم داشت پرت میکرد یهو دیدم گفتم چیکار میکنی کل کیف برداشت در رفت دوتاشون
وای کارت ملیم گوشیم تازه خریده بودم همش تو اون بود یه آقایی دید اینارو نگه داشت البته کوچیکه رو تنیدونید چقدر دنبال کردم یک کیلومتر عصبانی شدم زدم تو گوشش کیفم گرفتم