بابای دخترام یه خاله عوضی داره ب معنای واقعی کلمه از اون زنای سلیطه سلطه گر عقده ای بی احترام ک خودش واسه خودش ب اوسونه های مادر شوهر و خواهر شوهر میگه زکی در حدی ک یه بار ۲ نصف شب به همراه مادر شوهرم و خواهرای دیگش ک خالهای دیگه شوهرم باشن اجدن خونمون و یه زنی رو اوردن ک بگن اره زن دوم گرفتن بد نیست و این خانوم کوچیک خونه بوده و خیلی کمک خانوم بزرگ میکرده چون خانوم بزرگ ۳ تا دختر داشته شوهرشو خودش داماد میکنه و این خانوم کوچیک ۲ تا پسر میاره و ۱ دختر و خییییلییی با هم خوبن و ۰۰۰
این یه نمونه از کاراش هستین بقیشم بگم ک ماجرا از چ قراره