من به خاطر استراحت مطلق ۹ ماه کلا رابطه نداشتیم چون دکتر اجازه نداد از طرفی اومدیم خونه مامانم اینا ولی همسرم در هفته یکبار بهم سر میزد الانم که له به دنیا اومدن چون دو قلو هستن اومدم خونه مامانم هر چی میخوام می‌خره اهل خیانت نیست ولی من توقع توجه بیشتری دارم کم بهم زنگ میزنه کم میگه دوستت دارم دلم خیلی گرفته
اون چرا نمیاد بمونه
منم یکماه زایمان کردم ولی اون توجه لازم و از شوهرم نگرفتم باهام خوش اخلاق نبود یه بغل نکرد من و بعد که با هم صحبت کردیم همه ی ناراحتی های اون یکماه و ریختم بیرون و بهش گفتم از اون روز اخلاقش خوب شده
کسی رو داری غیر مستقیم بهش بگه
خواهر شوهر مادرشوهر
خودت زنگ بزن بگو. دلم تنگ شده
حرفای احساسی بزن
پیام بده
ببین واکنشش چیه
بگو ازش انتظار داری کنارت باشه
از لحظه های خوبی که داشتید بگو خوبی‌هاشو یادآوری کن
مشکل ما اینه هیچ وقت حرف نمیزنیم خودخوری می کنیم
نیازهات رو بگو
نزار دور شه ازت
با مردا واضح و اروم و نانازی حرف دلتونو بزنید
/اونا نمیتوونن ذهن شمارو بخوون /البته قبلش حتما از زحمتهایی که میکشه تشکر کنید و بعد خواستهاتونو اروم بگید و بگید چی دوست دارید
حتما پستها و پیامک عاشقانه برای همسرتون بفرستید /
مردا بلد نیستند/درضمن زندگیتونو با هیچکس و فضای مجازی مقایسه نکنید
سعی کنید برید خونه اتون و هفته ای یکبار بیاید خونه مادرتون
بچه هات چندوقتشونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
