h98ـarash مدیر عضویت: 1404/07/01 تعداد پست: 1554 عنوان ی مشاعره مون نشه | مشاهده متن کامل بحث + 466 بازدید | 110 پست ادبیاتیای کـرام تشریف بیارین مشاعـره از دوست به یادگار دردی دارمکان درد به صد هزار درمان ندهمـبا حرف میمـ هر رهگذری محرم اسرار نگردد. صحرای نمکزار چمنزار نگردد. هر جا که رسیدی رفاقت مکن ای دوست. هر بی سر و پا یار وفادار نگردد.! 1404/08/13 | 17:48 1 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 مرغ باغ ملکوتی نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند بر بدنم من از ان حسن روز افزون کهیوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برونارد زلیخا را
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن شمع تار دل را چومسیحا به دمی ن های روشن کن نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر آخر با جوانان تاز کن با ما چرا
دوسدختر_امیر_هستم عضویت: 1404/05/26 تعداد پست: 678 تا توانی دلی به دست اور دلشکستن هنر نمیباشد به بیراهه رفتم پیِ آرزو،به آخر رسیدم، نه آغاز نو
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر آخر با جوانان تاز کن با ما چرا الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 من از ان حسن روز افزون کهیوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برونارد زلیخا را ای نسیم سحر ارامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
ممهربان عضویت: 1404/02/16 تعداد پست: 195 الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراحالا که من افتاده ام از پا چرانوشدارویی بعد مرگ سهراب امدیبی وفا این زودتر میخواستی حالا چرا
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 به بیراهه رفتم پیِ آرزو،به آخر رسیدم، نه آغاز نو واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراحالا که من افتاده ام از پا چرانوشدارویی بعد مرگ سهراب امدیبی وفا این ... اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور کلبه احزانشود روزی گلستان غم مخور
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 دوسترن در بوستان چون عزم گل چیدن کنند اول از یاران دور افتاده یاد از من کنند
افرا_سابق عضویت: 1403/07/23 تعداد پست: 2966 دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی یک جمع نکوشیده به مقصود رسیدَندیک قوم دویدند و به مقصد نَرسیدَند کاربر سه سال پیش 😒
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2529 دوسترن در بوستان چون عزم گل چیدن کنند اول از یاران دور افتاده یاد از من کنند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند
کودکیهایم عضویت: 1397/06/19 تعداد پست: 7210 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند دلم گرفته خدایا تو دلگشایی کن من آمده ام به امیدت تو هم خدایی کن