دخترعموها
نمیدونم از کجا شروع کنم، ولی دلم پر از غم و ناراحتیه. وقتی اون روز با هم بودیم، فکر میکردم میتونیم لحظات خوبی رو با هم داشته باشیم، اما رفتار شما باعث شد که حس کنم کاملاً تنها شدم. شما منو نادیده گرفتید، خندیدید و رفتید، بدون اینکه حتی یک نگاه به من بندازید یا بفهمید که من چه حسی دارم.
وقتی رفتید، حس تنهایی و رهاشدگی تمام وجودم رو گرفت. دلم شکست و احساس کردم که آسیب دیدم. فکر نمیکردم کسانی که بهشون اعتماد دارم و دوستشون دارم، اینطور باهام رفتار کنند. هنوز هم وقتی به اون لحظه فکر میکنم، بغض گلویم رو میگیره و قلبم درد میکنه.
واقعاً ناراحتم که منو تنها گذاشتید و درک نکردید که حضور شما چقدر برای من مهم بود. امیدوارم یه روز بفهمید که رفتار شما چه آسیبی به من زده و ارزش لحظاتی که میتونستیم با هم داشته باشیم، بیشتر بدونید.
و این تجربه رو با تک تک مویرگ های بدنتون حس کنید