رفیقای منو زن داداشم مشترکه حالا من فردا مهمونی دارم دخترا میان یکی از رفقامون من زیاد باهاش اوکی نیستم چون با هرکس رفیق شده از پشت بهش خنجر زده و کلا وایب خوبی ازش نمیگیرم ولی زن داداشم خیلی دوسش داره چون هنوز کارای بدش رو ندیده و فکر میکنه دختر خوبیه حالا خونه داداش و زن داداشم طبقه پایین ما هست کم و بیش چیدیم چون ماه بعد عروسیه ولی من میدونم اون ادم بیاد خونشون یه کاری میکنه یا اگ کاری هم نکنه همون انرژی منفیش بسه چون ادمی هست که جلوی زن داداشم جلو جمع بدش رو گفت و بهش گفت ادایی در حالی که مثلا بهترین رفیق های هم هستن ولی بدش رو گفت اونم جدی من میگم جلوش اینه پشت سرش چجوریه دیگه ولی در کل ما دوست نداریم بیاد خونه عروس رو ببینه میخواییم در رو قفل کنیم به این بهانه که انشالله وقتی کامل شد یهویی بیاید ببینید چون من میدونم من میشناسمش که بیکار نمیشینه همون انرژی منفی بسه ولی خب زن داداشم فکر میکنه دختر خوبیه نگید به تو چه ربطی داره چون ک همون ادم نذاشت خونه عروسشون رو ببینیم و رک گفت شاید کسی دعا اورده باشه رک بهمون گفت زن داداشم کاری نداره ولی میدونم بیاد یه گندی میزنه حالا بگید به زن داداشم بگم این موضوع رو یا نه چون که بذارم خودش تصمیم بگیره
اره ان شاءلله .پس به زنداداشت بگوو اینجوری بهتره تا ایشونم توجیه بشه
خداکنه قبول کنه چون از نظرش اون دختر فرشته هست ولی من معتقدم رفیق خوب هیچ وقت عیبت رو جلو جمع نمیگه ولی اون گفت ولی خب زن داداشم متوجه نیست و کاری هم نمیشه کرد