اگه شوهرتون مخفیانه

من چی گفتم که شدم بی منطق؟ منو انگار با کس دیگه ای اشتباه گرفتین. از اول کامنتها رو بخونین متوجه میشین. 

درضمن شما اول قبول کن آقا هستی، بعد نظر بده. دروغکی نگو زنم. خوب نیست این رفتارتون. 

من مشکلم اینه که همسرم هیچوقت به حرفهای من توجه نمیکنه. من مثلا بهش میگم فلان موضوع برام خیلی مهمه، لطفا انجامش نده. میگه باشه. ولی فرداش میبینم انجامش داده. میگم چرا اینکارو کردی؟ میگه این یه چیز عادیه، تو روانی هستی که الکی گنده اش میکنی. میگم خب این از نظر تو چیزی نیست ولی برای من خیلی مهم بود. میگه نه تو فکرتو باید عوض کنی. هیچوقت به خط قرمزهای من احترام نمیذاره و کار خودشو میکنه. همین باعث میشه همش فکرم درگیر این باشه که الان کاری رو که دوس ندارمو انجام داد یا نه، بعد میشم شکاک

میدونی از اوله اول اینجوری بوده. مشکل از خانوادشه که بهش اهمیت ندادن هیچوقت. پدرش هم آدم دروغگو و خودمختاری هست و زنشو در جریان هیچ چیزی نمیذاره. مادرش هم بیسواده و خونه نشین. چندین ساله از خونه بیرون نرفته مادرش. الگوهای اشتباهی داره. واسه همین اینجوری شده. و من نمیتونم تغییر بدم شخصیتشو.عادت کرده خودمختار باشه و حرف منو بی اهمیت بدونه. نه تنها حرف من، حرف هیچکسو مهم نمیدونه. فقط خودشو قبول داره و فکر میکنه هرکاری میکنه، درسته. و من هر فکر و نظری دارم، از نظرش بی اهمیت و چرته. همین رفتاراش باعث میشه دائم فکر و خیال کنم و نگران باشم و حس ناامنی کنم. انگار هر لحظه منتظرم اتفاقی که خوشم نمیاد، سرم بیاره.