دیشب رفته بودیم خرید. تو راه برگشت میخواستم پخش زنده نگاه کنم گوشیم شارژ نداشت شوهرم گوشیشو داد بمن گفت با این ببین. بعد نیم ساعت گوشیشو از دستم کشید گفت بسه دیگه من پول اینترنت نمیدم تو با اینا تمومش کنی. حالا خسیسم نیس ها خودش همش تو اینستاس اما بمن اینطوری گفت. من ناراحت شدم دیگه بقیه مسیر چیزی نگفتم رسیدیم خونه من دستم پر بود در و محکم کوبیدم گفتم ببندش اونم گفت نمیبندم چند دقیقه نشست بلند شد رفت بیرون. وقتی اومد محلش نزاشتم اونم سعی نکرد از دلم دربیاره امروز صبح هم بلند شد رفت سر کار یه کلمه حرف نزد. بنظرتون چیکار کنم؟ تقصیر کدوممونه؟ من تاره ازدواج کردم طاقت قهر ندارم ولی نمیخوام باهاش حرف بزنم
عزیزم ببخشید که نمیتونم بیشتر راهنمایی کنم چون اذکار بار الهی دارن و اگر کسی برای نامحرم بخونه و ارتباطی بگیره گناهش برای منم میره اگر دوست داشتی امضام رو بخون