یک خانم جوان با لباس نامناسب در مسیر قدم زدن به یک خانم با حجاب برخورد کرد و با ناراحتی گفت: «اُمّل.»
خانم باحجاب لبخندی زد و با محبت و مهربانی پرسید: «عزیزم، ببخشید میتونی بگی "اُمل" یعنی چه؟»
دختر جوان پاسخ داد: «یعنی عقبافتاده.» خانم با حجاب گفت: «ببخشید، میتونید بفرمایید از چی عقب افتادم؟» خانم جوان گفت: «از بهروز بودن و امروزی نبودن.»
خانم باحجاب با احترام پرسید: «ببخشید عزیزم، مدرک تحصیلی شما چیه؟» دختر جوان پاسخ داد: «دیپلم گرافیک.»
خانم محجبه گفت: «اگر بهحال خودستایی نباشه، بنده مادر و متاهل و ارشد فیزیک دانشگاه شریف هستم و دارای مقالات علمی در چند دانشگاه برتر اروپا. همسرم متخصص مغز و اعصاب است و پسر کوچولوی ده سالهام تسلط به زبان انگلیسی دارد، حافظ کل قرآن و خوشنویس است. خودم هم دانشجوی دکترا و نخبه علمی هستم. اگر ممکن هست، میتونید بفرمایید از چی عقب افتادم؟»
خانم جوان عذرخواهی کرد: «عذرخواهی میکنم، قصد جسارت نداشتم. منظورم این بود که چرا اینقدر پوشیدگی کامل دارید؟ چرا راحت و آزاد نیستید؟»
خانم باحجاب توضیح داد: «مهم اینه که راحتی رو توی چی ببینی. من اگر کفشم رو اینجا در بیارم، پای من از فشار کفش آزاد و راحت میشه، اما روی آسفالت آسیب میبینه. عزیزم، هر جایی اقتضای خودش رو داره. خیابون خونه نیست، خونه هم خیابون نیست. نکته آخر اینکه من طبق فرموده خدای عزیز در قرآن حجاب میکنم. اگر اطاعت از خدا "اُمل بودن" و عقبافتادگی هست، پس کسی نباید با خدای مهربون حرف بزنه و کاری با او داشته باشه، چون کاملاً اُمل و عقبافتاده است.»
نکته مهم: مخالفت با فرامین خدا با کلاس بودن و مد نیست..