اسی زندگی این دنیا همراه سختی هست،الان من ازدواج کردم ولی بچه ندارم،یجور وقت میگذرونم خودم توو خونه،کار هنری،کتاب ....کلی هم بخاطر حرف و گیردادن بعضیها در مورد بچه اذیت شدم،ترجیحم اینه خونه وقت بگذرونم یا با خانواده یا بعضی دوستام البته بیشتر تلفنی،چون اونها هم درگیر بچه داری هستن و الان مثلا صمیمیترین دوستم رو چندساله ندیدم دیگه با ۳تا بچه وقت نمیشه،ولی چون رفتم کلاس و دوره جدید ثبت نام کردم،با آدمهای جدید آشنا شدم،البته اونهم موقتی هست هفته ای یه بار سرکلاس دیدمشون و شاید دیگه نبینمشون یا سالی ۲بار مثلا ببینم،پارسال با یکی از همسایه ها که تازه عروس بود و دخترعاقلی بود سلام و علیک داشتم،الان خونمون عوض شد،چندبار تلفنی حرف زدیم ....دیگه اونم قطع شد.
دنیا همینه
با قرآن ونماز انس بگیر،با خدا درددل کن
توکل برخداوند
ان شاالله یه آدم صالح سرراهت قرار بگیره و خوشبخت بشی
البته یه وقت واسه فرار از تنهایی ازدواج نکنی ها،
حتما بشناسش و مشاوره برو و مهارتهای زندگی رو هم مطالعه کن