ما ی خاستگار داشتیم هربار میرفت میومد ی بلایی سرمون میومد
یکبار مریض میشد خاهرم هفته ی بعدش مادرم
بعد میزد گوشی هامون میسوخت
اون یکی خراب میشد اون یکی خراب میشد
دیگ کم کم داشت انرژی منفی سمت من میومد گفتیم ن
این عقدنامه ش امضا شه کل خانواده رو ب فنا میده