نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭
برای مامانم میخوام بندازم مریضه.ی سفره سفید تمیز میندازی روش آینه و قرآن و شمع و تسبیح و آرد و گلاب و حبوبات و نان و اینا میزاری بعدش دو رکعت نماز میخونی به نیت سیده شریفه بعد سوره یس و زیارت عاشورا و دعای توسل هدیه میکنید به این خانم بعد دعا میکنید بعدش بعضیا میگن وقتی حاجتتو داد با مواد روی سفره غذا درست میکنی مثلا با آرد حلوا با حبوبات آش و پخش میکنی .بعضیا هم میگن نه همون روز پخش میکنی چیزایی که روی سفرس
اره الان دقیقشو فهمیدم.سه شنبه کمی قبل از اذان مغرب بنداز حبوبات که گفتم رو حذف کن روز بعدشم مواد روی سفره رو پخش کن حتی اگه کم باشه کنار سفره هم دو رکعت نماز ی یس و صد صلوات هدیه کن به خانم سیده شریفه