دستمو می تونستم تکون بدم خیلی راحت همه جامو لمس می کردم ولی چشام باز نمیشد هر چند دقیقه یه بار کل بدنم سست میشد ولی چشام باز نمیشد هی یه آدمی روبروم می دیدم که التماسش کردم بیدار شم همش صدای تو ذهنم میگفتم توروخدا پاشم ولی هی دست و پام سست میشد همش منتظر بودم ساعت ۶ بشه آلارم گوشیم بخوره بیدار شم واییی قشنگ دستام هی می تونستم تکون بدم هی سست میشد خدا😭
شنیدم یه صدایی گفت ۴ و ده دقیقه وقتشه چشام که باز شد گوشیم برداشتم ۴ و ده دقیقه بود😭😭تموم شد اره😭اگر باز اتفاق بی افته چی دلیلش چیه این بختکه؟
غذای سالم بخور. گوشه پنجره رو یه سانتی متر باز بذار . و ذهنتو به چیزایی که گناهه مشغول نکن مثلا خیال پردازی های بد. قول میدم دیگه این اتفاق واست نیفته.
صلوات فرستادم
بخدا شاید باورتون نشه بقران
من 8 سالم بود چند ماه قبل اینکه پدر مادرم جدا شدن توی خواب یه زنی اومد با موهای نارنجی چتری گفت ت رو از پدر مادرت جدا میکنم
منم همینطور خیلی وحشتانکه
بابا مغزته نترس من تا دلت بخواد اینطوری شدم مغزت بیداره بدنت خوابه
حتی ساعتم یبار خواب دیدم بیدار شدم بلافاصله بعدش و همونه
خلاصه اینکه همش سه جهار دقیقه روت میمونه برو کنار یکی بخواب که اینطوری شدی تکونت بده درست بشی
قبل خواب هم به چیزی فکر نکن
اول بگو چطور خوابیده بودی؟اکسیژن اتاقت به اندازه کافی بود؟بینیت کیپ نبود؟
خب نگفتی عزیزم خوابت چطور بود به پشت خوابیده بودی؟
این حالت بهش میگن فلج خواب وقتی یه حالت خاصی میخوابی که مغز اکسیژن کمی دریافت میکنه این اتفاق براش میفته اون چیزایی رو هم میبینی بخاطر تخیلی که مغز ایجاد میکنه چون مغز بین خواب و بیداری...روحت زودتر از جسمت از خواب بیدار شده واسه همین این اتفاق میفته و الا بختکی وجود نداره
