بنظر شما پدر مادرم جواب این لرزش بدنم رو میدن

میبینی،من پدر مادرم هردو بدبخت شدن

چقدر قلبم شکست برات دختر ناز

خدا بهت ارامش بده

عزیز دلم میفهممت

منم زندگی سختی داشتم

الان چند ساله با میگرن و اضطراب فراگیر درگیرم😢

قربونت بشم من.

آره خیلی سخته شرایطت. 

پس الان مشکلی تو دنیای بیرون از تو وجود نداره. فقط مشکلات توی ذهن تو مونده. اگه بتونی ذهنتو مدیریت کنی میتونی این مرحله سختو بگذرونی. ببین تا جایی که من متوجه شدم الان سخته که بخوای روحتو ترمیم کنی و زخماشو درمان کنی. الان کاری که از دستت برمیاد و مشکلتو حل میکنه اینه که سعی کنی یه مدت نسبتا طولانی مثلا یک سال، افکارتو مدیریت کنی یعنی به مشکلاتت فکر نکنی و تحلیل شون نکنی. هر بار که یادت افتاد، چن دقیقه واسه خودت عزاداری کن و اگه بغض داشتی گریه کن و دوباره مشغول کارای خودت شو. ینی نمیگم حست رو نادیده بگیر. میگم ذهن و افکارت رو متوقف کن و عملگرا باش یعنی هی نشین فکر و خیال کن. بگو فقط باید عمل کنم و در عمل پیشرفت کنم. و هر بار بغض داشتی دو دقیقه گریه کن و بعد به کارای خودت ادامه بده.

وقتی پیشرفت کردی توی درس و کارت؛ و موقعیتت ارتقا پیدا کرد اونوقت میبینی زخم هات آروم آروم خودش میره و خوب میشه.

تپش قلبت هم یه مکانیسم دفاعیه بدنه. نترس گلم. منم که مامان و بابام جدا نشدن، بارها و بارها نصف شبا بیدار شدم؛ دیگه این یه اتفاق روتینه. شب نتونستی بخوابی و بیدار شدی، نهایتش صبح میخوابی.

مهم اینه که جهت گیری کلی زندگیت به سمت پیشرفت خودت باشه. اگه داری درس و کارتو جلو میبری و داری روی خودت وقت میذاری، به این جزئیات توجه نکن و بدون این چیزا چن برابرش واسه همه پیش میاد. این همه آدم واسه چی بیدارن.... بدن دیگه اینجوریه یه سری هورمون و غده و آنزیم و گلبول و نورون و چیزای مختلفه که برای بقا ، واکنش های مختلف نشون میده و ظرفیت بدن ما خیلی بیشتر از این حرفاس. با چن شب نخوابیدن چیزیش نمیشه و خودش خودش رو با شرایط وفق میده. 

عزیزم مشخصه خیلی ناراحتی

تک فرزندی؟

چند سالته؟

خدا رو‌شکر ازدواج موفقی دارم

اما فشارهای روحی قبل تاثیرش رو‌ی من گذاشته

یه روزایی خوبم و یه روزایی داغون🥲

نذار مثل من بشی ، تو رو‌خدا به خودت اهمیت بده

هرکاری بهت ارامش و شادی میده انجام بده

برای خودت ارزش قایل باش دختر مهربون

عزیزم‌ رشدِ تو توی همین شرایط اتفاق می افته.

همه ی ماها مشکلات داریم فقط مشکلاتمون باهم فرق داره. مثلا تو پدر و مادرت جدا شدن، یه نفر پدر و مادرش خوب بودن ولی مثلا چن بار بچش سقط شده و هر بار تا نزدیک مرگ رفته، یکی دیگه این مشکلات رو نداشته ولی خواهرش سرطان گرفته .... و هرکسی یه جوری درگیر مشکلاته ولی باید تو اوج همین مشکلات، رشد کنیم و پیشرفت کنیم.