ما تازه عقد کرده بودیم چند باری تو دعوا تکرار کرد گف ناراحتی طلاق بگیریم من از خودم ترس نشون دادم یکی بارم گریه کردم دیدم ن هی بدتر میشه تا میام بگم بالا چشمت ابرو میگه طلاق
دعوا کردم تا خواس باز زنگ بزنه منو بترسونه گفتم ببینم دفعه اخرت باشه شمارتو تو گوشیم میبینم دیگم اینوراپیدات نشه نمیخوامت دیگه اولین و اخرین بارش شد ترس نشون نده فقد