2777
2789

آره همیشه جلو چشمه 

جایی که ما زندگی میکنیم کوچیکه

مسیرایی که سمت بازارمون میره یکی از کنار خونشون رد میشه یکی از جلو مغازش

اوایل که خبر ازدواجم به گوشش خورده بود خیلی حرصی نگام میکرد و شدیدا ناراحت 

الانم اگه وسط خنده هاش ببینه منو اخمو میشه و ناراحت 

هیچکس باورش نمیشد و هنوزم نمیشه که ما بهم نرسیدیم 

همبازی بچگیام بود و بعدش پنج سال باهم بودیم

ولی نشد🙃

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره همیشه جلو چشمه جایی که ما زندگی میکنیم کوچیکهمسیرایی که سمت بازارمون میره یکی از کنار خونشون رد ...

چرا نشد

منم اکسم رو سالی یا دو سال یه بار اتفاقی میبینم با ناراحتیو حسرت نگاهم میکنه و روشو برمیگردونه

چرا نشدمنم اکسم رو سالی یا دو سال یه بار اتفاقی میبینم با ناراحتیو حسرت نگاهم میکنه و روشو برمیگردون ...

بحث زیاد میکردیم باهم یه روز وسط همون بحثا دیگه به هم پیام ندادیم 

اصلا خیلی بیخودی 

حسرتش موند برا دوتامون 

الان میفهمیم چیکار کردیم 

بچه بودیم 

نمیدونم نشد🥺

بحث زیاد میکردیم باهم یه روز وسط همون بحثا دیگه به هم پیام ندادیم اصلا خیلی بیخودی حسرتش موند برا دو ...

الهی

وا چه ناراحت کننده بدون هیچ پیش زمینه ذهنی و خداحافظی. 


منم اکسم خیلی عاشقم بود و وقتی دید عاشقشم از ترس از دست دادنم بی توجه بود نسبت بهم وقتی میدید وابستش شدم میترسید نزدیکم شه و طردش کنم

منم ادم وابسته ای بودم خلاصه اونقدر سمتش بودم خسته شدم با دوست صمیمیش رفیق شدم البته در حد پیام و تماس و یه بار دیدن. یه هو دید از دست داد واسه همیشه  نابووود شد 

از حال بد مادرش براش زن گرفت

دچار اختلاف شدن حسرت من موند رو دلش

حسرت اونم رو دل من

نگی من هرزم من خواستم تلافی کنم 

میدونم هر دو اشتباه کردیم ولی... 

تو خیابون همو با حسرت نگاه میکنیم



الهیوا چه ناراحت کننده بدون هیچ پیش زمینه ذهنی و خداحافظی. منم اکسم خیلی عاشقم بود و وقتی دید عاشقشم ...

آره میفهمم 

تموم بچگیامون باعث شد نتونیم اون رابطه رو نگهش داریم 

اون وابسته تر بود 

جوریکه قهر میکردم میشست زار میزد 

بخدا خودمونم نفهمیدیم چجوری تمومش کردیم 

اونقدر همو دوست داشتیمو رو همدیگه حساس شده بودیم که اون حساسیته دوتامونم اذیت میکرد 

الان که سن هر دومون رفتع بالاتر فهمیدیم چیکار کردیم با خودمون ولی دیگه نمیشه کاریش کرد 

سخته خیلی سخته 

با اینکه ازدواج کردم هرزگاهی فکرش داغونم میکنه 

اصلا دست خودم نیست

آره میفهمم تموم بچگیامون باعث شد نتونیم اون رابطه رو نگهش داریم اون وابسته تر بود جوریکه قهر میکردم ...

شوهرت میدونه حالا که بهش فکر میکنی؟ 

منو اون سنمون رفت بالا میفهمیم مقصر خودمون بودیم ولی طرف مقابلمون رو مقصر میدونستیم

کاش میشستیم باهم منطقی حرف میزدیم همدیگرو درک میکردیم و ابراز محبت

حیف دیگه زمان برنمیگرده

ندارمممم اکسس ۱۷سالم بود اولین رلمو زدم الان ۲۴سالمه هنوزم باهمونم🤣😐💔نمیگیره ها هنوز رلیم

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!...!!! پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشقم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!                           

شوهرت میدونه حالا که بهش فکر میکنی؟ منو اون سنمون رفت بالا میفهمیم مقصر خودمون بودیم ولی طرف مقابلمو ...

 شوهرم میدونه که یه نفرو خیلی دوسش داشتم و جدا شدیم 

میدونه همبازی بچگیام بوده و حتی میشناستش 

ولی نه اینکه فکر میکنم چیزی نمیدونه

میدونم بفهمه ناراحت میشه ولی بخدا نه ادم بدی هستم نه اهل خیانت اصلا دست خودم نیست 


اره واقعا حیف زمان برنمیگرده خیلی چیزارو از دست دادیم

شوهرم میدونه که یه نفرو خیلی دوسش داشتم و جدا شدیم میدونه همبازی بچگیام بوده و حتی میشناستش ولی نه ا ...

باید ادم بااونی که دوستش داره ازدواج کنه 

من شوهرمم دوست دختر مجردیشو دوست داشت بعد ازدواج هم باهاش حرف میزد

بعد سه سال فهمیدم رفتم طلاق بگیرم

اونم چون مطمن شدم ففط حرف بود و اصلنم همو بعد ازدواجم نمیدیدن برگشتم

خب واقعا این چه کاریه 

من به همون پسره دوست داشتم میرفتم

شوهرمم با اون دختره

والا

باید ادم بااونی که دوستش داره ازدواج کنه من شوهرمم دوست دختر مجردیشو دوست داشت بعد ازدواج هم باهاش ح ...

چی بگم والا کارای خدارو نمیشه گفت 

مصلحتش نرسیدنمون بوده 

ولی نه اصلا همچین ادمی نیستم هر چیزیم تو گذشتم بوده شوهرم خبر داره 

ولی خب چی بگم زندگی همیشه اونجوری که میخوایی پیش نمیره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز