2777
2789
عنوان

خانمهای متاهل شما جای من بودید چیکار میکردید

| مشاهده متن کامل بحث + 561 بازدید | 28 پست
احتمالا درباره خواهر برادراش بوده، نخوان عروسا و دامادا متوجه بشن

اخه کسی اونجا نبود فقط ما رفته بودیم. خواهرشم اخرسر اومد

حتی شاید باور نکنی بهش گفتم میتونی صبح رفتی سرکار باهاش حرف بزنی

گفت الان کار داشتم😐 مادرم جواب میخواست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو از کجا فهمیدی

شوهرمو بردن قایمکی حرف زدن

ولی من و شوهرم حرف قایمکی نداریم

اومد بهم گقت

مشکلمون فقط این نبود کلا خیلی خراب و بد بودن قط ارتباط کزدم

فقط 19 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

وقتی جایی نظر دادم طرفم فقط و فقط استارتره ،،لطفا اگ با نظرم مخالفی ریپ نزن و بیان نکن،،،،،دوست عزیز حوصله بحث ندارم ممنون ک درک میکنی♥️♥️♥️

هیچی پیگیر نمیشدم لابد چیزی بین خودشون بوده من خونه مادرشوهرم میرم اگه با شوهرم دوتایی برن تو اتاق تا صدام نکنن نمیرم تو اتاق پیششون

فقط 11 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

هیچی پیگیر نمیشدم لابد چیزی بین خودشون بوده من خونه مادرشوهرم میرم اگه با شوهرم دوتایی برن تو اتاق ت ...

نمی دونم واقعا چی بگم

اما کار درستی نیست

باز اولشم نبوده .خیلی چیزا دیدم که احساس کردم ازم پنهان کرده

نمی دونم واقعا چی بگماما کار درستی نیستباز اولشم نبوده .خیلی چیزا دیدم که احساس کردم ازم پنهان کرده

هرچی حساسیت نشون بدی بدتر

فقط 11 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

هیچ کار نمیکردم.صحبت خصوصی شوهرم با مادرش اصلا ربطی به من نداره. اصلا هم تحمل زندگی ای که هر کار بخو ...

بله درسته

ولی اینکه جلو چشمت . بیشتر وقتا این کار و ادامه میده خودت حساس نمیشدی

بله درستهولی اینکه جلو چشمت . بیشتر وقتا این کار و ادامه میده خودت حساس نمیشدی

نه، من واقعا هیچ کاری به رابطه شوهرم با خانوادش ندارم، حتی میگم برو باهاشون سفر!!

خودمم سالی یکبار با مامان و بابام یا خواهر و برادرم میرم سفر یا مهمونی بدون همسر و بچه. قرار نیست چون ازدواج کردیم دیگه حریم خصوصی نداشته باشیم که.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز