نزدیک دو ساله هیچکسی جز افراد درجه یک نمیدونن جدا شدم یه خونه گرفتم تنها زندگی میکنم البته نه بخاطر ترس از حرف درآوردن مردم ترس از قضاوت طعنه ها دلسوزیا دلم خیلی شکسته بخدا دعا کن یه کار خارج از کشور پیدا کنم برم اصلا اینجا نه میتونم کار پیدا کنم حداقل کمی مشغول بشم نه میتونم با پسر خوبی آشنا بشم حتی به همسایه هام گفتم شوهرم شهر دیگه کار میکنه اصلا یه وضعی بخدا دلم داره میترکه برا من شغل خیلی مهم بود که تو اینمورد هم شکست خوردم بیشتر از همه این مسئله آزارم میده باورم نمیشه هیچ موفقیتی ندارم و فقط شکست خوردم
توافقی راحت تره...الان رو نمی دونم چه جور شده اما زمان ما یه درخواست طلاق توافقی می دادیم و مراحل رو که باید انجام می شد طی می کردیم و تموم...پشیمون هم نشدم.
بخدا باورت میشه از بیکاری مجبورا شوهر کردم وگرنه از مردا خوشم نمیاد اصلا از ازدواج بدم میاد ولی کم آوردم دیگه خسته شدم قوی بودنم حدی داره همین قبل تو یه پست گذاشتم بخدا حالم خیلی بده سنمم خیلی زیادتر از تو هست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
