سلام من یه دختر مجردم
میخام خواهرانه مادرانه بهم راجب ازدواج بگید اینکه قراره چیا تجربه کنم چ روزای خوب چ بد
و اینکه خودتون اگه برگردید عقب ب چیا بیشتر دقت میکنید ظاهر موقعیت و...
تمرکزمو بذارم رو چی؟
ممنون میشم فک کنید منم دخترتونم خواهرتونم و دلسوزانه راهنماییم کنید
پدر و مادرم اصلا رابطه خوبی باهم دیگه ندارن واقعا اگه بخوام ازدواج کنم و مث پدر مادرم باشم هیچوقت نمیخام تن ب این کار بدم ولی دیدم آدمایی هم ک خوشبختن
ب خانوادش خیلی دقت کن هر رفتاری دیدی فرارررکن چون بعدازدواج بدتره
تو ی ساختمان نرو چون آسایش نداری
خانواده پرجمعیت نرو ک اعصابت خراب میشه
ازصداقتش مطمئن شو بعد حرفاشو بشنو
خاستگار داری
دوستی داشتی تو یکی از تاپیکام در مورد ازدواج هست ،بخون به دردت میخوره .
عنوان تاپیکم :بیاید از زندگیم بگم
مجردم ولی یه چیزایی میدونم
با پسر کوچکتر از خودت ازدواج نکن
پای اونچه ک میخوای وایسا اگه ظاهر برات مهمه سعی کن کوتاه نیای چون ی عمره
۱۱سال ازدواج کردم
۱)نه با خونواده خودت و نه با خونواده همسرت در یک خونه که نه حتی در یک محله هم زندگی نکن.
۲)شغللللللل داشته باشه هی نگه چکار کنم به چه کاری بزنم.
۳)ولخرج نباشه منطقی خرج کنه.
۴)نماز بخونه.
من اگر برگردم عقب قدم اول عدم زندگی باخانواده همسر در یک ساختمان دو ۳سال صبر میکنم بعد بچه دار میشم و سه به خونواده همسر احترام میزارم اما صدمو نمیزارم
توی ازدواج اول به خانواده طرف نگاه کن و ببین پدر اون خانواده با مادر چطوری برخورد میکنه
دوم اخلاق طرف و نداشتن خساست
سوم داشتن شغل ثابت و حقوقی که حداقل کفایت کنه واسه یه زندگی عادی
چهارم ظاهر طرف چون هم باید به دلت بشینه هم قیافه بچه رو چهره پدر تعیین میکنه
ازمایش های اعتیاد و ازمایش های جنسی و مقاربتی هم حتما ازش بگیر و کسی رو انتخاب کن که هم فکر و هم عقیده و هم فرهنگ باشید
ازدواج اگه ادمت درست انتخاب کرده باشی سرتاپاش حسن و مزیت و خوبیه
