من هنوز عروسی نکردم .
خواب دیدم عروسیمه تو عروس کشون هستیم یا همون دنبال عروس .
ما دشمن زیاد داریم . خانواده ی همسرمم همین طور
ما پیاده شدیم از ماشین رفتیم بیرون دو سه تا سگ بزرگ کله گنده میخواستن حمله کنن سمت من .
ولی شوهرم نمیزاشت و پشت من میومد و نمیزاشت به من نزدیک بشن .
من قرار کردم سمت ماشین یهو یکی از سگا حمله ور شد سمت من یهو شبیه آدم شد اصلا نمی شناختمش هرکس هم از جلوی ما رد میشد دشمن های من بودن و به من اصلا کمک نمیکردن شوهرم اومد منو از دستشون نجات داد .
بعدش سوار ماشین شدیم دیدم پسر عموم ک باهاش بد هستیم داره به ماشین عروس خط میندازه بهش گفتم هوی چیکار میکنی اونم تا فهمید گفت نترس خط نمینداختم بعدش بهش گفتم به پسر عموم صداش کردم میخواستم بهش بگم تو و ننت و بابات ن عقد من اومدید نه جشن من بودید چرا عروسی من اومدید پس که دیگه پشیمون شدم نگفتم بهش گفتم برو
شوهرم رفتیم تو ماشین بهش گفتم . همچنین اتفاقی اوفتاده و از همون لحظه به بعد دنبال عروس و کنسل کرد گفت بریم خونه دعوا میوفته .
تو راه برگشت ما تو راه بودیم من دستم و از ماشین آورده بودم پایین .
یکی از دوستای پسر عموم اومد به شوهرم گفت این چرا دستش و آورده بود بیرون میخواست دستش و به ماها نشون بده .
منم جواب پسر هرو دادم و به شوهرم گفتم تو هیچی نگو شبمون خراب میشه .
بعدش اومدیم خونه ی خودمون .
خیلی میترسم تعبیرش چیه؟