همه میگفتن دوران سختیه ولی نمیفهمیدم تا وقتی خودم تجربه کردم،خیلی سخته خیلی فشار رومه،بگید شما چیکار کردید؟؟فشار خونواده اینکه نه جات مشخصه نه تکلیفت...
دعا کنید زودتر برم سرخونه زندگی خودم
کاربری دو نفره ی من و دخترخالم . پشتِ من خدا بوده همیشه ...🙏🏻
دوسال و نیم اول خانوادم گفتن دوسال صبر کن ما جهاز بدیم خانواده شوهرمم قرار شد عروسی بگیرن بعد مامانم اینا انقد لج کردن و گیر دادن تا بین شوهرم و خانوادها دعوا شد هی گیر میدادن هرروز همو نبینین به همه چی گیر میدادن شوهرم گفت پس جهاز بدین منم عروسی بگیرم گفتن ما شرایط جهاز دادن نداریم بعدش خالم فوت شد مامانم بخاطر دخترخالم که همسن منه و سر زندگیش بود میخواست بره شهرستان زندگی کنه مادرشوهرمم فهمید زنگ زد به مامانم پس تکلیف اینا چی میشه مامانمم باهاشون دعوا افتاد که من عزادارم شما توقع دارین بوق و کرنا دستم بگیرم برم خرید جهاز بعدم به من گیر داد باید بیای شوهرمم میگفت زن عقدیمی دوست ندارم بری شهرستان خودمم اینجا شاغل بودم دیگه سر همین بحثا منو شوت کردن از خونه بیرون منم یه سال خونه پدر شوهرم بودم یه ماهم خوابگاه بودم تا با شوهرم یکم وسایل خریدیم و پول پیش جور کردیم رفتیم سر زندگیمون بدون عروسی و جهاز
فقط 11 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️