دقیقا حرفم اینه، اولا توقعات دو طرفه باشه.
در ثانی طرف اونجور برای من منبر میره، تهش با لباس من میره، واقعا زورم میاد.
بدبختی من جلو این خواهرم لال میشم.
نمیدونم چرا.
شوهرم همیشه میگه چرا تو ازش میترسی.
ما از پدر دخترعموییم، خواهرم دختر اول مامانم و قبل تولدش عموم فوت شده، بعد مامانم زن بابای ما میشه که ۵ تا هم ما بچه ایم.
خواهرم کلا حساس ، منم واقعا هم به خاطر بزرگتر بودن و اینکه پدر نداره، به خدا هیچی نمیگم بهش.