شما خودتون ، خودتون رو خراب کردین..
کاری ک جاریای من کردن..مثلا من اصلا به جاریام فکر نمیکنم
هیچ نشونه ای در مغزم ازشون نیست.
اونا ولی روز شب توی فکر منن..حرفمو میزنن
توی خونشون، پای تلفن، با اون یکی جاریا..آنالیز میکنن مثل همین تاپیک شما..🫠من برم حرف درمیارن
نرم حرف درمیارن
از جزئیات لباسم، حرکاتم، ریز به ریز منو زیر نظر دارن🧐🧐
تیکه میتدازن
استوری تیکه دار میزارن
من برم سفر قایمکی میرم یعو بفهمن اینقدر با شوهراشون دعوا میکنن تا اینام برن….و همه این موارد..
بعد شوهراشون، پدر مادر شوهرم بقیه میبینن من اصلا کاری با زنای اینا ندارم، حتی توی مجلس طرف صحبت من نیستن،وقتی نباشن ، حرف پیش بیاد هم من در موردشون اظهار نظر نمیکنم،
سکوت فقط گوش میدم.
با قول خود جاریم ک برادرشوهرم بهش گفته بوده
( به من میگفت تو دعا گرفتی شوهرم طرفدارته، دز صورتی ک من شماره برادرشوهرم ندارم، سلام علیک و خدافظ، حتی باهاش هم کلام نشدم در این ۱۷ سال)
خاتون داره رد میشه تو مثل سگ واق واق میکنی ،میخوای زنجیرت پاره کنی بهش حمله کنی ، نباشه هم پارس میکنی..
اون حتی وقتی پارس هم میکنی برنمیگرده بهت سنگ بزنه یا بگه چخه…رد میشه میره..پس مقصر سگ منه نه اون ادم رهگذر!