اونا هم میدونستن که ایشون درخواست نمیکنه به روی خودشون نمیاوردن شاید منم بودم نمی گفتم روم نمیشد و به قول شما عزت نفسم اجازه نمیده نهایت میگم بیا بریم خودم برات بخرم ولی گاهی لازمه مثل خودشون پررو باشی حساب کار دستشون بیاد
یاد فیلم نوروز رنگی افتادم موز هم همون خیاره فقط این زرده اون سبز 😁
من اگه توی بچگیم همچین حرکتی میکردم
مامانم وقتی برمیگشتیم خونه، توی حیاط چالم میکرد...
من نمیدونم این رفتار همیشگی دخترتون بوده یا فقط اینبار اینطوری بود
ولی اگر همیشگیه به خاطر ارامش خودتون بهش یاد بدید هرکسی یه سهمی داره و باید بهش قانع باشه
مادر من یه اشتباهی کرد اینکه همیشه سهم خودشو میداد برادرم
ولی کاااش اینکارو نمیکرد کاش میزاشت بچه کریه کنه ولی اینکار رو نمیکرد الان که بزرگتر شده خیلی حریص و طمعکار شده و خود مامانم اذیت میشه
خوب پس دختر شما هم میرفت یا بهش میگفتی اینجا خونه مامان جونه اجازه بگیر برای خودت بردار
اگر شما مستقیم حرف نزنی که بقیه نمیفهمن شاید فکر کردن نمیخوای بهش بدی غیر مستقیم گفتی انتظار تعارف داشتی خوب مستقیم میگفتی دختر ناراحتی نداره
اگه داشتنو ندادن فرق داره بیشعورن ولی نداشتن نه دیگه چیکار کنن
میوه فروشی از خونمون دوره به شوهرم گفتم شب بخره بیاره ، خواهر شوهرم گفت چند کیلو خریدم میخوری گفتم نه ممنون تازه ناهار خوردم به دخترم یه دونه داد بقیش گذاشت یخچال ، شاید هم توقع من زیادیه نمیدونم
این تیکه رو من باورم تشد
حس کردم استارتر خودش اضافه کرد به داستان که حق رو به اونا ندیم
وگرنه طرف مگه یزیده بقیه بچه ها بخورن هر چقدر خواستن بعد یه بچه دقیقا همونجا اینقدر گریه کنه زجه بزنه
بهش بگن مادرتو اذیت نکن ؟
فیلم هندیه مگه ؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
