وقتی رفتم تو سالن یه مهماندار بود گفت من سه بار تو سالن دیدمت
گفتم خب
گفت هر سه بار ازت خوشم اومدمیشه شمارتو بدی
با تحقیر نگاش کردم
گفتم چرا خودتو در سطح من دیدی
اص رار کرد شمارتو بده منم زدم سیم اخر گفتم یکم دیگه ادامه بدی جیغ میزنم همه بریزن اینجا
اینم دید دیوونه میوونم رفت ولی چند دقیقه دیگه اومد بازم اصرار کرد منم قهوه ایش کردم
بعد وایساده بودم تو سالن به بیرون نگا میکردم
باز یه مهماندار دیگه اومد گفت ببخشید تو دستو پانم خانوم
گفتم ن من بیشتر تو دستو پام
گف چایی میخوری
گفتم نه
گفت جدی میگممم بژار الاان میام برات چای میریزم بخوری 
گفتم مرسی اهل چای نیستم
گفت مطمعن باشم؟  گفتم بله