عموهام مخالفن میگن جدا نشی اینا
و از شوهرم بگم وابسته به مادر، خسیس، کار نمیکنه
و من کلاً میدونم کنار همچنین ادمی موندن کلاً اشتباهه
من اگه تموم کنم باهاش تنها راهم اینه که برم پیش مامانم ولی مامانمو تو اون خونهای که میشینه دارن بیرونش میکنن چون میگن طلاق گرفتی
مادرم با یکی الان هس و اون مرد هم متاهله و من چند تا خونه توی دیوار دیدم کار پرستاری با پول و خونه به مامانم گفتم گفت نه گفتم چرا گفت عسگر (همون مردی که باهاشه) نمیزاره کار کنم
مادرم خیییلییی زود باور و سادس و منم میترسم برم پیشش🙂