یادم نمیاد اخرین بار کی بغلم کرده یا بوسم کرده یا اصلا کی کلمه محبت امیز زده به من یه خاله دارم فقط که انقد با سه تا دختراش خوبه که حد نداره خیییلی ادم با محبتیه به دختراش که سهله وقتی میرم خونشون به منم کلی محبت میکنه که باعث میشه بیشتر حسرت بخورم
شاید باورنکنین ولی من اصلا دوسش ندارم و هیچ حس مادرو دختری بهش ندارم حتی خودش یبار گفت تو مثل خاهرمی نه بچم!!!همش رفتارای گذشتش که یادم میاد به خودم حق میدم که باهاش بد اخلاقی کنم و ناراحتش کنم و عصبی باشم ازش چون گاهی اوقات خیلی بد باهاش حرف میزنم
حالا چند نمونه از رفتاراش و میگم..یه بار مهمون داشتیم دل درد داشتم و پریود بودم داشتم گریه میکردم اومد تو اتاق دید گریه میکنم به جای اینکه دلیلشو بپرسه یا دلداری بده با پا..دقت کنین با پا سرم و داد بالا بعدم با لحن تند گفت چیه دیوونه شدی؟ بعدم بدون اینکه منتظر باشه جواب بدم رفت بیرون پیش مهموناش!!!
یا مثلا یه بار کاردستی درست کردم بچه تر که بودم تا دیدش گفت این چیه دیگه..یه جوری زد تو ذوقم که همونو رفتم تو اتاق کاردستیه رو خراب کردم دیگه هم سمت این کارا نرفتم...خیلی رفتارای بد دیگه داشته حالا من سر همونا باهاش بد اخلاقی میکنم ولی بدبختی اینه که عذاب وجدان میگیرم بعدش...
باید چیکارکنم اخه