۷ سالشه مامانش قبلا ی بار ازدواج کزده با پسر عمش که ساکن انگلیس بوده ازدواج کردهبعد ۸ ماه برگشته طلاق گرفته من تا همینجاشو میدونم دخترش اومد ب من گفت عمع ماملنم قبلا ی بار شوهر کرده طلاق گرفته گفتم تو از کجا میدونی گفت رفتم خونه مادر بزرگم داییم منو برد طبقه بالا تو لپ تاپش عکسای مامانمو شوهرشو نشونم داد اسم شوهرش مسعود بوده انگلستان زندگی میکردن خودم عکساشونو دیدم همشو نشونم داد چشاش پر غم بود ناراحت بود اخه چ لزومی داره دختر به این سن این چیزارو بدونه حالو حوصله ندارم وگرنه خون ب پا میکردم بعد گفت داییم دوس دختر داره ولی دوس دخترش خیلی سنش بالاست میان میرن طبقه بالا رو تخت گفتم توو از کجا فهمیدی گفت از تو دوربین دیدم گفتم کدوم دوربیننننن گفت اونی که وصله ب تلوزیون خونه مادربزرگم ظاهرا یه دوربین تو کوچه دارن ک وصله به ال ای دیشون مدامم روشنه خلاصه هنه چیو میدونست این بچه اصلااااااا حوصله ندارم وگرنه حرف میزدم چون قبلا زن داداشم یه پاپوش برام درست کرد من قول دادم ب خودم تا دم مرگ باهاش حرف نزنم....