بچه ها من وقتی عقد کردم یه ماه بعدش باردار شدم
یه خواهر شوهر دارم خیلی تیکه مینداخت به تمام آشناها هم گفت
منم بچه را نگه داشتم به عروسی کوچیک گرفتیم الان هم پسرم چند ماهه به دنیا اومده
دیشب رفتیم خونه پدر شوهر و مادر شوهرم
اونجا به من گیر داد خیلی بد لباس میپوشی.( میگفت خیلی بد حجابی اونم تو جمع خانواده)
بهش گفتم پارسال یادته آبرو و حیثیت منو بردی دست گل داداشت بود من که مقصر نبودم
الان یک سال هست میری دکتر ولی بچه دار نمیشی
بخاطر فضولی کردن تو زندگی دیگران
گفتم الان آرزو داری باردار بشی ولی نمیشه
من بچه دوم باردارم خیلی احساسی شدم کسی بهم حرفی بزنه خیلی بهم بر میخوره دست خودم نیست
به خدا الان خودمم پشیمونم چرا اینجوری بهش گفتم
نمیدونم چکار کنم خودم بیشتر از اون ناراحتم