2777
2789
عنوان

بچه ها مامانم رفته شهادت دروغ داده

| مشاهده متن کامل بحث + 2671 بازدید | 95 پست
ببخشید ولی مادرت روانیه ،از آسیب به دیگران لذت میبره ،باید کاری کنی که دیگه آدم حسابش نکنن ،باید به ...

برای خودم بد میشه

ی دختر داره از مادر خودش بدگویی میکنه

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

من تو روش وایسادم با منم بد رفتاری کردن و ب قول شما ی بازی روانی و تنشی جدید برام خلق کردن و برای من ...

تو هم از روش خودش استفاده کن ،برو حتما به اون خانوم بگو که مادرت چه کرده ،اون خانوم هم میره میگه به همه ،هر وقتم کسی ازت پرسید در مورد مادرت ،حقیقت رو بگو ،نترس ،باید ی جایی این بازی روانی رو تموم کنه ،بزار ازت بترسه از صداقتت و درستی ات ،وارد بازیهاش نشو

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واقعاخداخودش به مادرت رحم کنهحق الناسهآدم فقط نمازواجبش روبخونه ولی انصاف وانسانیت داشته باشه کاش بت ...

اون از اینکارا میکنه و نمیپذیره

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

برای خودم بد میشهی دختر داره از مادر خودش بدگویی میکنه

من مشکل شما رو داشتم ،ی عمر آبرو داری کردم ولی بیشترین آسیب رو خوردم ،بد گویی نیست ،الان شهادت دروغ مادرت رو باید بگی ،انرژی منفی اش تو زندگی و روح شما و سرنوشت ات میاد ،این افراد بلدن چه طوری دروغ بگن ،باید جلوش بایستی

تو هم از روش خودش استفاده کن ،برو حتما به اون خانوم بگو که مادرت چه کرده ،اون خانوم هم میره میگه به ...

بهش فک میکنم

و خیلی وقته دلم میخاد ب بدجنسی هاش و مظلوم نمایی هاش پایان بدم 

اما میترسم

میخام دیگه راه درستو انتخاب کنم

اخه یکی دو مورد نیست

بارها شده مثلا خود منو تحریک کرده ک اره ب من ظلم شده ال شده بل شده من مظلومم بچه هام برن حقمو‌بگیرن منم بچه بودم نادوپ بودم انقدر تو روی عمه هام وایسادم و دعوا شد بعد خودشو کشید کنار و من شدم ادم بده تو فامیل و اتفاقا رفت پشت عمه ها دراومد همونایی ک سالها بهش ظلم کرده بودن ک مثلا بگه اره من خوبم

و من ادم بده شدم بین مردم میدونی الان چقدر حق الناس گردن خود من هست

ک‌حتی روم نمیشه حلالیت بگیرم و نمیدونم باید چکار کنم

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

بهش فک میکنمو خیلی وقته دلم میخاد ب بدجنسی هاش و مظلوم نمایی هاش پایان بدم اما میترسممیخام دیگه راه ...

و اتفاقا همون دعواها ک خودش با‌نی و باعثش بوده را داره الان بهم سرکوفت میزنه و تو‌مردم بر علیه خودم استفاده میکنه

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

قران کمر مادرت بزنه همینان که چهره مومن را خراب کردن امیدوارم این شهادت دروغ به بی گناه نگیره وبه خو ...

واقعا چجور‌خدا میخاد جبران کنه؟

کی؟

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

تو اینجور مواقع فرق یه مسلمان واقعی با یه آدم دو رو و ریاکار مشخص میشه به مامانت بگو همه آدما یه جور امتحان باید به خدا پس بدن که یا سربلند ازش بیرون میان یا خار و ذلیل میشن 

و تو انتخابتو کردی

تو اینجور مواقع فرق یه مسلمان واقعی با یه آدم دو رو و ریاکار مشخص میشه به مامانت بگو همه آدما یه جور ...

بدتر میشه دعوا راه میندازه 

منو ادم بده میدونه

پیش بقیه بازی در میاره ک دخترم منو ازار میده

بدگویی میکنه

انعطاف پذیر و انتقاد پذیر نیست

اتفاقا خیلی جاها عمدی ادمو ازار میده ک صدات در بیاد بر علیه ات استفاده کنه و وجه خوب ادمو خراب کنه

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

ب مامان جونت بگو منتظر عواقبش باش دوست منم شهادت دروغ داد دورازجونتون بچه اشو تو تصادف ازدست داد بچه ی سه ساله رو خودش باعث تصادف شد

نفهمیدی نفسم به نفست بنده😭آدم مگه نفس کشیدنشو یادش میره که من تورو یادم بره عروسک قشنگم غم بی پایانم خواهرنازم😭🖤دارم از نبودنت میمیرم دق میکنم خیلی تنهام ،خیلی بی کسم بدون تو😭من بی تو بودن رو بلد نیستم دلم تنگ شده واست 🖤💔مگه تحمل من چقدره😭خاطره هامون دارن آتیشم میزنن دارم دق میکنم من نصف عمرم باتو گذشت باتو هم بازی بودم باتو بزرگ شدم قد کشیدم 😭😭😭من چجوری بدون تو دووم بیارم چجوری تحمل کنم ما یه دیقه ازهم دورمیشدیم سریع بهم زنگ میزدیم الان چکارکنم😭دقیق روزی که قرار بود بیایی پیشم همون روز وهمون ساعت خبر فوتت بهم رسید چقد پریشون بودم شکه بودم اونجایی که بهم میگفتن دیگ تنها شدی دیگه خواهر نداری خیلی واسم دردناک بود وقتی توی جیغ زدنام بخودم میومدم دیگه ندارمت وتاابد باید دلتنگی وحسرت دیدنتو بکشم یخ میکردم یه لرز بدی میکردم اونجا فهمیدم چه خاکی توسرم ریخته شده اونجا که التماس میکردم بزارن ببینمت اما نزاشتن اونجا که صدام گرفته بودوبا تمام وجود صدات میزدم اما جوابی بهم ندادی فهمیدم بدبخت شدم 😭💔🖤منو تو باهم مُردیم اما اونیکه خاک شد فقط تو بودی😭تروخدا بیا حال روروزمو ببین ببین ازاون ادم شاد به کجا رسیدم عین دیوونه هام گریه میکنم بغض میکنم اشکام میریزن حتی دم درخونت میرم آتیش میگیرم قلبم مچاله میشه💔ماکه ثانیه ب ثانیه باهم بودیم ازهم جدانمیشدیم پس الان چجوری که الان تو اونجایی من اینجا چراباهم نیستیم هان خدا چرا💔😭🖤همه تو زندگیشون یبار میمیرن اما من چند ساله هرروز هرشب هرساعت وثانیه دارم از درد بی تو بودن میمیرم🖤😭😭😭😭من الان کجا برم کجا رو بگردم توصورت کی توچشمای کی نگاه کنم توروببینم هان بهم بگو😭🖤🖤🖤🖤😭دردت بجونم من دارم میمیرم تو روخدابام اینجورنکن بابا من ادم این داغ ودوری نیستم بخدا😭😭😭دلتنگتم  عروسکم😭😭😭🖤 بامن از درد حرف نزنید هیچ دردی بالاترازاین نیست که تیکه از وجودتو زیر خاک دفن کنن😭😭تا روزیکه بمیرم وبیام پیشت باید تو حسرت دیدنت بسوزم وبسازم 😭🖤🖤🖤عشق آسمونیم غمت سنگینه دلم داره از ندیدنت میجوشه 😭😭دلم واسه روزای باهم بودنمون تنگ شده خیلی دلتنگت و بیقرارتم🖤😭الان از نظر روحی نیاز دارم بیام کنار سنگ قبرت دراز بکشم دست روی سنگ قبره سردت بکشم وگریه کنم تا این بغض  بشکنه وولم کنه😭😭😭😭اما این بغض هیجوقت نمیشکنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز