هر دو سه هفته یک بار با یه آشنایی میرم یه شهر دیگه که دانشگاه درس میخونم ، مجبوریم از ۵ پاشدم تا هم اونا به کارشون برسن هم من به کلاسم !
مثل امروز!
شدیدا خوابم میاد ولی ذهنم میره هی سراغ سناریو های تصادف
که نکنه طرف بخوابه تصادف کنیم
نکنه موقع سبقت ماشین رو بکوبیم به ماشین جلویی
از شانسم دو سه ماشین که سوار شدم پشتش کمربند ایمنی ندارن یعنی فامیل هامون هیچکدوم از زیر در نیاوردن!
اینقدر استرس میگیرم چشم رو هم نمیذارمر
انگار تصادف دلیل مرگ زندگی قبلیم بوده اینقدر چشمم ترسیده ازش 😂