ذاتشون همینه خودشیفته ها میخوان به هم بریزن تو را تا تو عصبی بشی فحش بدی تازه قهر کنن برن تو قیافه نازشونو بکشی
خودم یکی دارم
به هیچ وجه از جانب اخلاق خارج نشو که خیلی بدتر میشه من رفتم نشد، ولی واضح ازش درخواست کن،. بگو عزیزم من امشب یه پرس غذا جلوی خودم میخوام، میشه برام بگیری؟ غذای بچه ها را میبرم خونه فردا گرم میکنیم حیف نشه..
شروع کن احساس خودت را بگو، من امروز اومدی خونه لبخند زدی خوشحال شدم، من جلوی بچه داد زدی ناراحتم و دیگه هم مثل قبل بهش توجه زیاد نکن،. توجه کرد تو هم توجه کن.
خیلی سخته من خودمم قلقشو ندارم، هر کار میکنم اخر اون ذاتش عوض نمیشه ولی خب دیگه قربانی قربانی نیستم، اذیت میشما ولی نه این که فقط اون اذیت کنه، بعضی وقتاش جواب میده.
شوهرم جلوی من که دو تا جادستمالی درست کرده بودم میگفت بهترینشو برا مامانم میخوام، هیچی نگفتم فقط نگاه خودشو جمع کرد، ولی از چشمم افتاد
چارش اینه نامحسوس خودت را درالویت بذاری ...دلت بحال بچها نسوزه ، غذارو بذار جلوی خودت و بگو بچها شما باهم نصف بخورید ، خودتم تا ته غذات را بخور اگه واقعا گرسنته ....
موقع خرید هم تا میتونی ازش پول بگیر ، با پول های خودت ی مدت برای بچها و خونه چیزی نخر تامجبورشن از باباشون بگیرن ..
اینی ک من میبینم هرکاری کنی نمیتونی ازش پول بکنی
راه خوبی نیس ولی میخوای مثل خودش باشی غذا ب اندازه خودتو بچه هات درست کن بهش نده
احتمالا دعوای حسابی رخ بده
تاپیک قبلیتون رو هم خوندم اینجور مردا رو باید چزوند و مهریه رو گرفت و درخواست طلاق بده
چ خاله زنکی شدم ولی باید میگفتم فعلا
با هم صحبت کنید برین پیش مشاور
این دفعه که رفتی رستوران سریع یه پرس بذار جلوت بگو من گرسنمه بچه ها این دفعه با تو شریک بشن ....
واقعا راست میگن برد با اون زنیه که شوهرش رو مثل کارت عابر میبینه ...انگار مردا به زن پرخرج هم بیشتر توجه میکنن
من خودم امتحان کردم وقتی قناعت کنم انگار نه انگار ولی وقتی یه هزینه سنگین برای چیزی بدم تا چند روز شوهرم مهربونه 😂
تاپیک قبلی را دیدم حدسم اینه شوهرت خودشیفته است و تو مهرطلبی.
ولی طلاق راهکارت نیست چون خیلی مردا این طورن ولی زناشون چون مهرطلب نییتن حقشونو از مرد میکشن.
منم مثل تو مهرطلبم، دوست دارم توجه،. گفت و گو و صحبت باسه سوهرم برعکس فراریه، نمیگم به طلاق فکر نکن،. ولی یه مهرطلب طلاقم بگیره مهرطلبیش درمان نمیشه و تاره بعد از طلاق یاد خوبی های شوهرش میافته.
اول حال خودتو همون خونه ی شوهر خوب کن. عزت نفس و احترام به خود
شوهر منم مثل شوهر شماس.خودشیفته حیف که دیر فهمیدم باید باهاش چکار کنم داریم جدا میشیم.البته من خونه و ماشین از خودم دارم اون داره گم میشه میره..کلا مثل یه ادم اهنی بود،هیچ احساسی نداش.فقط فکر خودت خوب بخور حرص نخور اصلا تا میتونی ازش تیغ بزن
دیگه باید با این ادم قبل بچه دار شدن میرفتی،تو کار مهریه و اجرا و اینا . الان میگه مجبوری بسازی هی میتازونه برات. تو دلش میگه کاری نمیکنه که
من خودم آدم دلبسته و مهر طلب بودم
تو زندگی همه چی به سرم اومد.بخاطر همین آویزون بودن.
الان دو سالی هست خیلی تغییر کردم. اگر میتونی درست روادامه بده،باشگاه برو بگو نیازه باید برم.توضیح اضافه که حالت التماس گونه باشه نده،حتی برای نیاز جنسی نرو سمتش.
همش با خودت بگو نمیمیرم که بدون اون،ببین خودت رو اولویت قرار بده،وقتی میاد خونه لبخند و اینا و یه چیزی بده بخوره،بعدش خودتو جای دیگه تو خونه مشغول کن،همه‌ی کاراتو نکن،مقداریشو بزار وقتی اومد انجام بده.البته ببین با این چیزا بدتر نمیشه.مثلا بعضیا دوست دارن وقتی خونن،زن هیچ‌کار نکنه
بالاخره یا برو کتاب بخون،یا ی هنر یادبگیرم مثل گلدوزی چیزی...مهم اینههههههههه اصلا آویزون نباشی.با خودت تکرار کن.من عاشق خودمم،من اولویتمم خودمم کم‌کم باور میکنی و روی رفتارت موثره همین حرفا.اینستا داری ساناز شفیعی رو دنبال کن.عالیه
باید قلقشو بدست بیاری.ی مدت رها کن بعد معجزشو ببین که اون میاد سمتت.الان من سالها خیانت و...تحمل کردم
الان چنان رهاش کردم به حال خودش،حتی محبت هم نمیکنم ولی خیلی کشش داره بهم.کلا ی آدم دیگه شده،شاید هم ادای آدم خوبا رو در میاره ولی مهم حال منه،که الان بی خیالم و مهر طلب نیستم.
من بخاطر بچه موندم ولی الان هم نمی‌ترسم از طلاق.
ی آقا بود اینجا تو کامنتا دیدم گفته مردا زن آویزون دوست ندارن.
در کل نترس نترس نترس
اقتدارشو حفظ کن مثلا جلو بچه‌عا بی حرمتی نکن.ولی بین خودتون بچزونش با نقطه ضعفاش
